هنگامی که تمام زیبایی های جهان از نظر مجنون به خاک سپرده شد
مجنون خود را به مزار معشوقه ی خود رسانید
سنگ قبر را بغل کرد و از دل گریست
سعادت آرزو یافت که در جوار لیلی جان به جان تسلیم کند ...
ولی ای طبیعت ستمگر
تو این سعادت را از من دریغ داشتی