-
[ بدون عنوان ]
1388/08/09 20:27
وقتی می شی نیاز من اگه نباشی پیش من اشکای چشمامو ببین که می ریزه به پای تو بازم که بی قرارمو دلواپس نگاه تو تموم هستی منی بمون همیشه پیش من اگه شدم عاشق تو نذار که بی تاب بمونم لا لایی شبام تویی نذار که بی خواب بمونم دارم برات شعر می خونم شاید به یادم بمونی فقط یه چیز ازت می خوام همیشه عاشق بمونی
-
[ بدون عنوان ]
1388/08/09 20:20
سیب سرخی را به من بخشید و رفت ساقه سبز مرا او چید و رفت عاشقیهای مرا باور نکرد عاقبت بر عشق من خندید و رفت اشک در چشمان گرمم حلقه زد بی مروت گریه ام را دید و رفت چشم از من کند و از من دل برید حال بیمار مرا فهمید و رفت با غم هجرش مدارا می کنم گر چه بر زخمم نمک پاشید و رفت
-
[ بدون عنوان ]
1388/08/09 20:16
زیبایی دنیا را تنها آن لحظه که به چشمان تو نگریستم یافتم و از آن پس هیچ لحظه ای از عمرم بدون اندیشه تو سپری نشد اگر عمر من تنها یک شب باشد آرزو دارم همان یک شب را با تو بگذرانم چرا که محبوب من این دنیا زمانی زیباست که در کنار تو باشم . . .
-
[ بدون عنوان ]
1388/08/09 20:12
دیدمت وقتی که چشمانم پر از اشک بودند داشتی به سمت من می امدی اشک جلوی دیدم را گرفته بود تصویری محو از تو را می دیدم گفتم اشک هایم را پاک کنم شاید بهتر ببینمت وقتی پاک کردم تو دیگر نبودی سالهاست تو در اشک هایم مسکن داری هر وقت چشمهایم پر از اشکند تو هم می ایی کاش در عالم واقعیت هم می دیدمت ای صاحب اشک های من کاش روزی...
-
[ بدون عنوان ]
1388/07/18 23:26
قلبم سرشار از تو در نگاهم تنها نگاه تو بر لبانم تنها نام تو بر مشامم تنها عطر دلنشین تو و تو تنها تکیه گاه من
-
[ بدون عنوان ]
1388/07/18 23:22
بیا عشقم که بی تو من نفس را هم نمی خواهم که بی تو ثروت و مال و هوس را هم نمی خواهم بیا عشقم که با تو هر نفس رنگی و دل شاد است بیا با تو دل غمگین من آزاد آزاد است . . .
-
[ بدون عنوان ]
1388/07/09 00:40
هیچ وقت نگفتند که به زور باید لبخند زد . . . . . بعضی وقت ها باید تا نهایت آرامش گریست . . . . . آنگاه تبسمی مهمان لب هایت می شود . . . . . که زیبا تر از رنگین کمان بعد باران است . . .
-
[ بدون عنوان ]
1388/07/09 00:35
من بهارم تو زمین من زمینم تو درخت من درختم تو بهار ناز انگشتای بارون تو باغ ام می کنه میمون جنگلا تاغم می کنه تو بزرگی مثل شب اگه مهتاب باشه یا نه تو بزرگی مثل شب. . .
-
[ بدون عنوان ]
1388/07/09 00:23
فاصله ها از گذر لحظه ها دیر ترند تو باش که بودنت برای من به شیرینی هزار بار تکرار لحظه هاست همیشه به خاطر بسپار : که من بارانم و تو تپش لحظه های منی تو خورنده و محو کننده صدای قطره های منی به تو می گویم که اگر باران می بارد و می بارد که محو شود و از بین برود همیشه به خاطر داشته باش : << باریدن باران بهانه ایست...
-
[ بدون عنوان ]
1388/07/09 00:10
تو اگه پاییز زردی واسه من بهار سبزی تو اگه هوای سردی واسه من همیشه گرمی تو اگه ابر سیاهی واسه من ابر بهاری تو اگه دشت گناهی واسه من یه بی گناهی تو اگه غرق نیازی واسه من یه بی نیازی تو اگه رفیق راهی واسه من یه تکیه گاهی
-
[ بدون عنوان ]
1388/07/09 00:06
در ان پر شور لحظه . . . دل من با چه اصراری تو را خواست و من می دانم چرا خواست و می دانم که پوچ هستی و این لحظه ها که نامش عمر و دنیاست اگر باشی تو با من خوب و جاویدان و زیباست . . .
-
[ بدون عنوان ]
1388/06/28 02:09
زندگی آرام است مثل آرامش یک خواب ... زندگی شیرین است مثل شیرینی یک روز قشنگ ... زندگی رویایی است مثل رویای یکی کودک ناز ... زندگی زیبایی است مثل زیبایی یک غنچه باز ... زندگی تک تک این ساعت هاست ... زندگی چرخش این عقربه هاست ... زندگی راز دل مادر من . . . . زندگی پینه ی دست پدر است زندگی مثل زمان در گذر است
-
[ بدون عنوان ]
1388/06/28 01:49
اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم . . . مگر ماهی بیرون از آب می تواند نفس بکشد مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم . . . بگو معنی تمرین چیست؟بریدن از چه چیزی را تمرین کنم!!! بریدن از خودم را ؟! مگر همیشه نگفتم که تو پاره ای از منی ؟! از من نپرس که...
-
ماه من
1388/06/28 01:17
ماه من غصه چرا ؟؟؟ آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد یا زمینی را که دلش از سردی شب های خزان نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست ماه من غصه چرا ؟؟؟...
-
[ بدون عنوان ]
1388/06/27 04:10
دوست داشتن یک نفر دیوونگییه . . . دوست داشته شدن توسط یک نفر یک هدیه است . . . دوست داشتن کسی که دوست داره وظیفه است . . . اما !!! دوست داشته شدن توسط کسی که دوستش داری زندگییه . . .
-
[ بدون عنوان ]
1388/06/27 04:03
می گویند عاقل باشم آنها چه می دانند ؟ آنها که هرگز عاشق تو نبوده اند چه کسی جز من صدای خنده های دلربای تورا شنیده است؟ چه کسی جز من در نگاه تو غرق گشته است؟ چه کسی جز من اسیر تو بوده است؟ آنها چه می دانند که تو همه کس منی می گویند عاقلانه فکر کنم خنده ام می گیرد... چگونه می توانم برای نفس کشیدن به یاد تو راه رفتن به...
-
[ بدون عنوان ]
1388/06/27 03:41
-
من به تو خندیدم
1388/06/27 03:33
من به تو خندیدم چون که می دانستم تو به چه دلهره ازباغچه ی همسایه سیب را دزدیدی پدرم از پی تو تند دوید و نمی دانستی باغبان پدر پیر من است من به تو خندیدم تا که با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک دل من گفت برو چون نمی خواست به خاطر...
-
منو ببخش
1388/04/22 01:52
منو ببخش عزیز من اگه می گم باهام نمون دستای خالیمو ببین اخر قصه رو بخون ترانه ای رو که برات گفته بودم فروختمش با پول اون نخ خریدم زخم دلم رو بستمش همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم تو عشقتو از من بگیر من واسه تو خیلی کمم بین من و تو فاصله است یک در سرد اهنی من که کلیدی ندارم تو واسه چی در می زنی این در سرد لعنتی شاید...
-
[ بدون عنوان ]
1388/04/01 02:24
برای زندگی کردن بسیار کم فرصت داریم اما برای روزی که خواهیم رفت از اینجا تا ابدیت قدر ثانیه های اندک زندگیت را بدان شاید آن دنیا به آن گونه که فکر میکنی نباشد
-
[ بدون عنوان ]
1388/04/01 02:18
آهای تو !! تو که چشمای قشنگت خونه ی صد تا ستارست ! تو که لبخند طلاییت واسه من عمری دوبارست ! بیا و مثله گذشته جز به من به همه شک کن ! من بدون تو میمیرم بیا و بهم کمک کن
-
خداحافظ همین حالا
1388/04/01 02:10
همین حالا که من تنهام خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شدن چشمام خداحافظ کمی غمگین به یاد اون همه تر دید به یاد اسمونی که من رو از چشم تو می دید اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت سادس نه اینکه می شه باور کرد دوباره اخر جادست خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویا ها بدون بی تو و با تو همینه رسم این دنیا خداحافظ خداحافظ خداحافظ...
-
[ بدون عنوان ]
1388/04/01 01:46
-
[ بدون عنوان ]
1388/04/01 01:45
ساعت ۳ شب بود که صدای زنگ تلفن پسری را از خواب بیدار کرد پشت خط مادرش بود پسر با عصبانیت گفت:چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی ؟؟ مادر گفت ۲۵ سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی فقط می خواستم بگم تولدت مبارک پسراز اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد صبح سراغ مادرش رفت وقتی داخل خانه شد...
-
[ بدون عنوان ]
1388/04/01 01:33
همه جا حرف تو هست همه برات گل می یارن چرا مردم نمی خوان دست از سر تو بردارن بگو که من دیوونتم دوست دارم خیلی زیاد اگه نگی من می میرم و دق می کنم دلت میاد مگه از عشق من و چشمای تو بی خبرن چرا راحت نمی گی تا همه از اینجا برن . . .
-
در جلسه ی . . .
1387/12/19 01:48
-
الهی که من بمیرم
1387/12/19 01:32
تو تک فانوس شبستان های تاریک قلب منی که به امید صبح و روشنایی به افق بی کرانه های روشن دست بلند می کنی و سیب را از روی شاخه به امید شیرینی لحظه های تلخم و چراغ را به امید لحظه های تاریکم به تنهایی من هدیه می کنی پس ای شیرینی و روشنایی هدیه شده به شیرینی تمام سیب های روی شاخه ی درختان سر سبز دنیا و به روشنایی تمام...
-
MY LOVE
1387/12/17 02:05
-
I LOVE YOU
1387/12/17 02:01
-
در کنار تو . . .
1387/12/17 01:52
در سینه ام جایگاهی است نامت را حک کردم هر روز تو را می بوسم و می بویم و عاشقانه چشمانت را نگاه می کنم . . . دنیایی ساخته ام خانه ای بر بلندای محبت رشته های مهر پیچک هایش گلدان هایی پر از گلهای سرخ و تو تنها معبود خانه ی کوچک من خانه ای که به وسعت سرسبزی کوهساران است . . . و من در کنار چشمه ساران محبت دستانت را می...